می توانستیم لبنانی فکر کنیم..
و نسبت به جنگ ایران و عراق بی تفاوت باشیم..
و می توانستیم صاحب الزمانی فکر کنیم..
و جنگ ایران و عراق را جنگ علیه اسلام بدانیم..و با هزار سختی اخبار آن جبهه ها را دنبال کنیم...
و با داستان شهای آنها انس بگیریم.. و دور از وطن و مخفیانه بیاییم..و همرزم ایرانیان شویم..
مجروح و مفقود الاثر و شهید شویم..
وغریبانه در بغضی از گلزارهای ایران مدفون شویم..
همانطور که بعضی ها کردند..
و میتوانیم الآن ایرانی فکر کنیم..
و نسبت به جنگ سوریه و لبنان و.. بی تفاوت باشیم..
و شهدای آنهارا سوری و لبنانی بدانیم..
و میتوانیم صاحب الزمانی فکر کنیم..
و آنجارا خط مقدم جبهه ی اسلام علیه کفر بدانیم..
که یزیدیان و خوارج و مشرکان زمان .. دست به دست هم داده اند تا سنگرها را یکی پس از دیگری درهم
شکنند..ابتدا مقاومت اسلامی و پشتیبان آن در سوریه وشیعیان عراق را در نیمه راه ..
و آخر ایران اسلامی را از سر راه بردرارند..
اگر الآن صاحب الزمانی فکر کنیم..
نمی توانیم بی تفاوت بنشینیم..نمی توانیم از اخبار آنجا بی اطلاع باشیم..
نمیتوانیم با شهدای آنجا بیگانه باشیم..
نمیتوانیم ایرانی عراقی لبنانی ویا سوری فکر کنیم..
بلکه باید امّتی فکر کنیم..!!
ترجمه شده از یک مقاله عربی..