loading...
شهریار
شهریار بازدید : 98 دوشنبه 16 دی 1392 نظرات (0)

عازم جبهه بودم. یکی از دوستانم برای اولین بار بود که به جبهه

 

می آمد. مادرش برای بدرقه ی او آمده بود. خیلی قربان صدقه اش

 

می رفت و دائم به دشمن ناله و نفرین می کرد.

 

به او گفتم:« مادر شما دیگه بر گردید فقط دعا کنید ما شهید بشیم.

 

 دعای مادر زود مستجاب می شود.»

 

او در جواب گفت:« خدا نکنه مادر، الهی صد سال زیر سایه ی پدر

و مادرت زنده بمونی! الهی که صدام شهید بشه که اینجور بچه های

 

 مردم رو به کشتن می ده!»

 

شاد از دفاع مقدس

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
هدف حقیر از ساخت این سایت فقط و فقط ایجاد مکانی برای تجدید قوا و تیمارکردن رفقایی است که قصد جنگ نرم دارند.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 74
  • کل نظرات : 48
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 21
  • آی پی امروز : 19
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 83
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 151
  • بازدید ماه : 286
  • بازدید سال : 2,995
  • بازدید کلی : 38,546